Thursday, March 31, 2005
حکایت من مثل فلزیه که داغ شده ، تغییر شکل داده و حالا دوباره سرد شده .. سردیش مثل گذشته است ولی خب تغییر شکل داده
Saturday, March 26, 2005
Sunday, March 20, 2005
I DON'T CARE ANYMORE , I always hated Ms , ALWAYS , & I know that I'm a L or at least a B but certainly not a S ... my code is :
Fbi-> fBI -
^
-> FBI + fbi --> major production = FBI !
FB -> Fbi -
Fbi-> fBI -
^
-> FBI + fbi --> major production = FBI !
FB -> Fbi -
A post 4 :*ME & :*MYSELF & :*MARY !
آخرین شب سال 1383 ، آخرین شب سال کنکور من! احساس خوبی ندارم ، احساس خیلی عجیبی دارم ... امروز خیلی خوشحال بودم .. الان خیلی حالم گرفته است ... درست می شه ... سخته ولی می شه ... در این مورد گذشت زمان کافیه و درستش می کنه (البنه نه به تنهایی ولی تقریباً موثر ترین عامله) ولی در بقیه ی موارد خیلی به من بستگی داره ... وای احساس می کنم می خوام یکی رو کتک بزنم .. یکی که استحقاقشو داره ... ووی من ازین به بعد قهوه نخورم خب؟
u mak em e feel so emotio nal I cann't let go I'm so emotional ... u make m e feel so emotional ... (eykaash mishod hameye sedaahaayi ke mishnavamo piyaade konam injaa , vali khob nemishe :( ) hala yeki dige
to release me , ...that don't mean I'm gonna give it away baby baby baby ... if you wanna be ... I can make your wish come true ... come come come on & let ... out
you know what I'm thinkin about right now ?
MY BEST FRIEND IS A GENIUS !! & she's the COOLest girl EVER ! WOW! I'm completely speechless ! I just wanna meet her as soon as possible , she's my best , she brings up the best in me , she's just so understandable & sweet ! - L i V E H E R o & I know
D A T v H E L O s E S M E 2 I feel like I'm N EVOL with her... what it feels to FEEL death near yourself ? that must feel not bad 'cause that's when one can really feel what's the difference between bein' alive or dead !... anyway , I gotta know what has happend for her to make her think so , was that really a dream? I was in there , she was talkin' to me ... that's so wonderfully weird ... why others make fun of the things they cann't understand? WHY DO THEY MAKE FUN OF THE PERSONS THEY DON'T UNDERSTAND ? WHY ARE THEY SUCH IDIOTS? WHY THEY WANNA STAY STUPID?
...I gotta figure it out , it's so important for me to know what EXACTLY happend to make her see those things ... is it possible to dream when you're awake & conscious? I've gotta see her ...
Monday, March 07, 2005
همونی که دیروز عصبانی شد اون پایینیَ رو گفت ، دو سه روز پیش یه چیز دیگه گفت : چقدر امروز فکر پریدن از تراس خوشایند به نظر می رسه ... پرواز .... فرود ... و
یکی یه روز بدجوری عصبانی شد گفت : کاری می کنم که دیگه تا آخر عمرشون که هیچی ، توی جهنم هم از این غلطا نکنن
Sunday, March 06, 2005
قناعت تا چه حد ؟ ;)
دوست دارم خوشحال باشه ...مهم نیست حتماً بوسیله ی من خوشحال بشه...فقط می خوام خوشحالیش رو حس کنم
Friday, March 04, 2005
ببین با وجود همه ی این چیزها ، چطور از اون چیزها فاصله گرفتم ! ... یعنی ممکنه دوباره به اون وضع برگردم؟
تنها تفریحشون اینه که راجع به بقیه حرف بزنند و شایعه براکنی و سخن چینی کنند ... خودشون عرضه ندارن ایجاد هیجان کنند ، سعی دارن این خلاء رو با دامن زدن به هیجان های بقیه پر کنند ... اَه ... چه کار مزخرفی
کسی که از پشت سر دیگران حرف زدن لذت می بره ، مریضه ... خودش رو تربیت نکرده
این اتفاقها هستند که یک روز را متمایز و خاص می کنند نه روزها اتفاقها را ... اصلاً روزهای خاص به خاطر اتفاقهایی که قبلاً روی داده یا به طور دوره ای در آنها روی می دهد خاص شده اند ... ولی این دلیل نمی شه که برای من هم خاص باشند
جهش و اینا!
در گذشته خیلی از دوره ها رو جا انداخته ام و جهش های بی جایی انجام دادم ، یعنی خب چاله بوده مجبور شدم بجهم ! ولی در کل دوره ی رشدم ناقص بوده (نه لزوماً خود رشدم ، دوره ی رشدم). فکر کردم با اون برنامه ای که داشتم می تونم حداقل از این به بعد مرحله ای رو جا نندازم ولی باز هم نشد ! ...از اینکه دوره ها رو جا می ندازم خیلی نگرانم ... چون دیگه نمی تونم بگذرونمشون و بهم خیلی فشار می یاد
سه شنبه
11/12/83