Wednesday, January 26, 2005

احساس می کنم مثل یک بند بازی هستم که هنگام بند بازی ملق می زنه توی هوا !...راستی چه کاری رو به ملق بازی تشبیه کردم؟...دقیقا نمی دونم ولی این تقریبا احساسی است که الان دارم ... احساس می کنم دارم ریسک می کنم ... وقتی ملق می زنم به این فکر می کنم که اگه یه دفعه روی طناب برنگردم چی می شه؟... آره خب ... ولی به این هم فکر می کنم که اگه دوباره روی طناب برگردم چقدر از خودم راضی تر خواهم بود ... چرا؟ برای اینکه خطر کردم؟ برای اینکه احتیاط نکرده ام ؟ ...منتظرم کسی تشویقم کنه؟ ...نه!... چون احساس می کنم بدون شیرجه زدن در خطر قادر به کنترلش نیستم ... خطر هنگام بندبازی هم وجود داره و من با ملق زدن فقط تشدیدش می کنم ....به اختیار خودم میزان خطر رو افزایش می دم ...اینطوری راحت تر کنترلش می کنم ... این یه چیز تجربی است و برای این قسمتش هنوز توجیهی پیدا نکرده ام

1 Comments:

Blogger Sohail S. said...

[...]

12:42 am  

Post a Comment

<< Home